نیاز به حکومت در هرجامعهای اعم از دینی و سکولار غنی از استدلال بوده و از بدیهیات است، نقش حکومتها در صلاح و فساد جوامع و انسانها نقشی بیبدیل است که به نوعت این حکومتها گرهخورده، اسلام بهعنوان دین کامل با طعمهانگاری حکومت بهشدت مخالفت کرده و آن را امانتی سترگ الهی معرفی میکند که تنها به انسانهایی که دارای اهلیت کامل برای حمل این امانت هستند سپرده میشود که در رأس واجدان اهلیت انسانهای معصوم و خبیر قرارگرفتهاند و در فرض عدم حضور آنان، به ترتیب در اختیار شبیهترینها ازلحاظ علم و صیانت نفس قرار میگیرد، فاقدان شرایط اهلیت میبایست از این میدان فاصله بگیرند و حق تصرّف در آن را ندارند، و در فرض عهدهداری، به عناوینی چون «طاغوت» «و اولیاء من دون الله» «و انداد» متصف میشوند، برای آحاد مردم نیز هرگونه همکاری با این قبیل حکومتها که منشأ همه نوع فساد ظلم و تباهیاند حرمت ذاتی دارد، مواردی نیز از این حرمت استثناء شده که مورد تقیه و ضرورت پیشتر مورد کاوش فقهی قرار گرفت، مورد دیگر که گفته میشود از این حرمت استثناء شده وجود مطلق مصلحت در این همکاری است که داری ابعاد مختلف است، اصل این استثناء و حدودوثغور آن در این مقاله بررسی میشود و اثبات خواهیم کرد که مطلق مصلحت مجوز همکاری با این حکومتها نبوده و برای همکاری لازم است عناوینی چون: اذن خاص و عام، تقیّه، و ضرورت صدق نماید.