یکی از موضوعات قابل تأمل در فقه سیاسی اسلام، جایگاه شوراست. زعامت سیاسی و رهبری جامعة اسلامی و چگونگی انتخاب آن، از ریشهدارترین مباحث فقه سیاسی اسلام محسوب میشود که ریشه در مباحث کلامی دارد. این بحث همانگونه که از قدمت برخوردار است، خود محوریترین منازعة فکری امت اسلامی را تشکیل میدهد. شیعیان با تمسک به نصوص روایی بیشمار که از پیامبر’ در این زمینه وارد شده است، ولایت و زعامت سیاسی جامعة اسلامی را انتصابی دانسته و بر معین شدن امامان معصوم^ از طرف خداوند توسط رسول خاتم’پافشاری میکنند. اهل سنت انتصابی بودن امام و خلیفة بعد از پیامبر’ را رد میکنند و بر انتخابی بودن خلیفة بعد از پیامبر’ دلیل میآورند. مهمترین دلیل اهل سنت بر این مطلب، عمل صحابه بعد از پیامبر’ از یک طرف و عدم تعیین شخص خاصی از طرف رسول خاتم’ است. در بین شیعیان با وجود اتفاقی که در انتصابی بودن امامان معصوم^ برای زعامت جامعة اسلامی دارند، اما در دوران غیبت چنین اتفاقی وجود ندارد. لذا بحث شورا و جایگاه آن در تعیین زعیم سیاسی در درون اندیشة سیاسی شیعه مطرح میگردد.