ارزشمند بودن اقرار حاصل از استفاده از روشهای قهری، مسئلهای است که از دیرزمان مورد توجه فقها و دانشمندان علم حقوق بوده و هست. نویسندة مقاله تلاش کرده با نگاهی نو به این موضوع بپردازد. وی پس از تعریف اقرار و مفاهیم همنوا و مرتبط با آن، به موارد کارایی اختیار در مقولة اقرار در فقه و حقوق میپردازد. سپس آرای فقها را در این زمینه بیان و نقد و بررسی میکند و به این نتیجه میرسد که اقرار اکراهی اگر همراه با قرینة مؤیده باشد نافذ و معتبر است و الا اعتباری ندارد. نویسنده در ادامة بحث به این مسئله میپردازد که با قطع نظر از نفوذ اقاریر حاصله از قهر، به طور کلی توسل به شیوههای قهرآمیز در گرفتن اقرار روا است یا خیر؟ نویسنده پس از بررسیهای لازم به این نتیجه میرسد که در برخی از موارد و نسبت به بعضی از شیوهها جایز است. وی در ادامه، نظریة تبعیض را مطرح میکند و مینویسد اگر بخواهیم احتیاط پیشه کنیم، بعید نیست که اقرار ناشی از اکراه و قهر را نسبت به اخذ مال از سارق، ثبوت دیه بر قاتل، پرداخت غرامت در جنایت و مانند آن نافذ بدانیم، اما در قطع، قصاص، جلد و امثال آن نافذ ندانیم. نویسنده در پایان مقاله به چند نمونه از شیوههای قهرآمیز در گرفتن اقرار اشارت میکند.