نقش و نقد قیاس در فقه اهل سنت* (با نگاه به منابع قدیم و جدید)

نویسنده

چکیده

قیاس از موارد مهم اختلافی میان دو مذهب اسلامی شیعه و سنی در علم اصول فقه است. شیعه قیاس را حجت و معتبر نمی‌شمارند، اما اهل سنت آن را برای استنباط و صدور احکام شرعی حجت می‌دانند و به همین سبب، شرایط و متفرعات بسیاری برای آن، قائل شده‌اند. قیاس پیشینة بسیار دیرینه دارد، اما به دست ابوحنیفه توسعه پیدا کرد. بررسی و نقد آن به لحاظ فهم ارزشهای فقه اهل‌بیت× که احکام را توقیفی می‌داند، ضرورت می‌یابد. قیاس، اسرای حکم است از موضوعی به موضوع دیگر، به سبب شباهتی که میان هردو موضوع دیده می‌شود. قیاس چهار رکن دارد:1. مقیس علیه؛ 2. مقیس؛ 3. علت؛ 4. حکم. اهل سنت برای حجیت و شرعیت آن به ادلة گوناگون، ازجمله به قرآن، سنت، اجماع و عقل تمسک کرده‌اند. لکن دلالت همة این دلایل یعنی استفاده‌ای که مدعی قیاس از آنها می‌برد، غیر قابل قبول و مخدوش به نظر می‌رسد. به طور کلی، در رد قیاس، این نکته مهم است که قیاس امر بشری است؛ در حالی‌که احکام، امر الهی است و امر الهی صرفاً ازطرف خود خداوند متعال باید اعلام شود. بنابراین، صدور حکم یا به تعبیر دیگر ایجاد احکام با قیاس امکان ندارد و صحیح نیست. آنچه برخی علمای شیعه، قیاس منصوص العله و قیاس اولویت نام نهاده‌اند و آن را صحیح دانسته‌اند، در حقیقت از قیاس باطل نیست و اساساً نامگذاری قیاس بر آنها درست نیست، زیرا آنها از نوع ظواهراند نه قیاس و در حجیت ظواهر کسی نزاع ندارد.

کلیدواژه‌ها