به شهادت تاریخ، شرایع آسمانی در جامعة بهدور از قانون اجلال نزول نیافتهاند. ادیان همگی در آغاز نزول، مواجه با آیین و آدابی جاری و ساری در اجتماع بودند. آداب و قانونهایی که اکثر آنها با ذات انسان، به طور فطری و طبیعی سازگار بوده و هستند.
انسان، موجودی اجتماعی است و با توجه به نیازش همواره در دوجهت تلاش داشته است. یکی بهرهگیری از طبیعت و کوشش برای استمرار حیات، و دیگری قانونگذاری. انسانها پیوسته در هر وضع زندگی، دارای روش و اسلوبهای قانونی بودهاند. بر همین اساس، حکمت و فلسفة آمدن پیامبران در بین انسانها چنین توجیه شده که مهمترین حکمت نزول پیامبران وضع قانون و اصلاح آن است.
بنابراین، بدون تردید میتوان گفت که اساسیترین نقش پیامبران، اضافه بر وضع قانون، ترمیم و اصلاح آداب و سنن اجتماعی بوده که در هر جامعهای این دو به طور طبیعی وجود داشته است